کرمان جوان
حس ميكنم زندگي را باخته ام و خيلي كمتر از انچه بايد در بيست سالگي داشته باشم دارم ميدانم كه نمي دانم و اين كسي نيست جز خودم كه در اتوبوس زمان يكي يكي ايستگاه هاي خالي زندگي را طي ميكنم تابه ايستگاه اخر برسم هر انچه كه ميتوانستم انجام دهم و در زندگي و بن بستهاي بي پايان هستي رنگ باخت و رنگ باخت"*نميخواهم شروع كنم باز زيستن را....
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |